اولین پست وبلاگ – من کیستم

من در حال راه اندازی ابر پردازشی شهر هوشمند بوشهر ( کلاد)

سلام من آرمین هستم.
دوران نوجوانی رو در راهنمایی و دبیرستان تیزهوشان گذروندم و بعد از اون مثل بقیه کنکور دادم و در دانشگاه خلیج فارس بوشهر رشته مهندسی کامپیوتر – نرم افزار قبول شدم. شاید مثل خیلی های دیگه اطلاع چندانی از رشته نداشتم. قبل از دانشگاه تنها در دوران راهنمایی با ویژال بیسیک یک ماشین حساب ساختیم و تنها چیزی که ازش یادم مونده بود دستور if بود. در دوران دبیرستان فعال تر بودم و در انجمن تخصصی اندروید ایران که دو سالی هست که دیگه وجود نداره فعال بودم. من همیشه عشق نوکیا بودم و از نوکیا N73 شروع کرده بودم حتی الان هم گوشی اندرویدی نوکیا رو دارم ولی اون زمان تازه گوشی های هوشمند اندرویدی وارد بازار شده بودند و تنها برند HTC بود که اون هارو تولید میکرد یا حداقل میدونم فقط در ایران موجود بودند و خبری از سامسونگ و سونی و برند های چینی نبود. منم که عشق تکنولوژی هستم همیشه مجله های GSM.ir رو میگرفتم و با حسرت گوشی ها رو میدیدم. مشخصات همشونم حفظ بودم. پس دست به کار شدم و بعد از کلی التماس به پدر اولین گوشی اندرویدی زندگیم یعنی HTC Desire رو گرفتم. این شروع زندگی کامپیوتری من شد. من همیشه علاقه داشتم اپ های مختلف رو روی گوشی نوکیا از سایت ها و انجمن های مختلف دانلود و نصب کنم بنابرین وقتی گوشی اندرویدیم رو گرفتم طبق معمول گشت و گذار در سایت ها و انجمن های مختلف برای آموزش ها و دانلود اپلیکیشن های مختلف رو شروع کردم. اون زمان هم که بازار نبود و پلی استور هم بخاطر تحریم اصلا باز نمیشد پس تنها راه همین بود. در این بین من گذرم به انجمن تخصصی اندروید and-roid.ir افتاد. مدتی اونجا به شیطنت مشغول بودم ولی بعد کم کم جو و فضای خوب این انجمن منو گرفت و شروع کردم به ترجمه خبر ها و آموزش های مختلف برای این انجمن که همین باعث شد انگلیسیم از قبل بهتر هم بشه. با همین فعالیت ها من مدیر بخش های مختلف این انجمن شدم. مشکلات عجیب غریبی رو حل کردم، کسی نبود بدون حل باقی بمونه مشکلش در واقع فعال ترین بخش انجمن بخش من بود. من همیشه هر وقت به تهران میرفتم یه سر به پاساژ علادین تهران هم میزدم، جای مورد علاقه من بود. یکی از همین دفعاتی که به این پاساژ رفتم برای امتحان به دو سه مغازه دار چندتا از مشکلاتی که میدونستم فقط راه حلش رو من گذاشتم در انجمن و اختصاصی انجمن خودمونه براشون مطرح کردم و اون ها هم دقیقا همین راه کار هارو پیشنهاد دادن، واقعا حس خوبی گرفتم. بعد از مدتی من از سمت انجمن خودمون با همکاری فرد دیگری از انجمن موبایلستان با هم بعد از سه ماه تلاش بی وقفه اولین رام اندروید منو فارسی رو در ایران بصورت کاملا رایگان ارائه دادیم. باید بگم که اون موقع گوشی های اندرویدی نه کیبورد فارسی داشتند نه حروف فارسی رو نشون میدادند و طبیعتا منو فارسی هم خبری نبود. این کار مثل بمب صدا کرد و خیلی ازش استقبال شد. چندین دولوپر دیگه هم اومدن و از ماژول هایی که ما تولید کرده بودیم استفاده کردند و برای گوشی های دیگه رام فارسی ساختند. این بزرگترین کار من در دوران قبل از دانشگاه بود.

در دوران دانشگاه هم ترم یک ما زبان C رو یاد گرفتیم و مثل بقیه پایه قوی ای نداشتم ولی در نهایت آخر ترم پروژه پایانی چند نفر دیگه هم خودم زدم. پروژمون هم بازی Arkanoid بود. ترم دوم هم جاوا رو شروع کردیم و بعد از یادگیری مفاهیم اولیه شی گرایی و نصف جلسه معرفی Swing، به ما پروژه ساخت بازی در جاوا رو دادند و اون هم باز برای چند نفر پروژه زدم. اون زمان من همیشه رویای اینو داشتم که شرکت تولید تلفن همراه خودمو تاسیس کنم اسمش هم گذاشته بودم PMC که مخفف Persian Mobile Company هست. برای همین به سمت برنامه نویسی AVR رفتم. یه برد آموزشی گرفتم و یه کتاب و یک IDE هم دانلود کردم و کار رو شروع کردم. خیلی جدی داشتم کار میکردم و پیشرفت های خوبی هم داشتم، حتی استادم اومد و از من خواست تا با يکي از آشنايانش کار کنم. بعد از مدتی دیدم یک جاهایی نیاز به دانش الکترونیک هست و من هیچی ازش نمیدونم. یعنی بیشتر از مقطعی نشد جلوتر برم از طرفی هم حسودانی که همیشه چشم دیدن پیشرفت بقیه رو ندارند تمسخر رو شروع کردند و همین باعث شد سرد بشم. این اولین و اخرین باری شد که گذاشتم حرف های بقیه جلوی پیشرفت منو بگیره.
بعد از اون من تابستان سال 95 به تهران رفتم و در آموزشگاه لایتک که زیر نظر شریف بود در سه کلاس جاوا SE و جاوا EE و مدیریت پایگاه داده Oracle 12c با استاد امیرسام بهادر که هر کس جاوا کار کرده باشه ایشون رو میشناسه شرکت کردم. هر کلاس تقریبا 20 تا 25 نفر دانشجو داشت و هر کسی هم قادر به اتمام دوره و گفتن مدرک نبود. در کلاس Java SE بخاطر بالاتر بودن سطحم از بقیه بدون آزمون به من مدرک رو دادند. در کلاس Java EE هم تنها 3 یا 4 نفر تونستن پروژه رو خوب پیاده کنند و مدرک بگیرن که یکیش من بودم. و در کلاس Oracle 12c DBA هم تنها من تونستم قبول بشم و پروژه که پیاده سازی ابر پایگاه داده Oracle بود رو پیاده سازی کنم. استاد وقتی سطح بالای من رو دیدند به من پیشنهاد همکاری در پروژه اتوماسیون یک کارخانه رو دادند. و قرار شد با Spring و Hibernate این پروژه زده بشه. متاسفانه بخاطر دانشگاه نشد که تا آخر پروژه بمونم و بخاطر اون یک ماهی هم که دیرتر سر کلاس ها رفتم چند نمره ازم کم شد.
در سال 96 هم من با همکاری چندتا ازنخبگان دیگه یعنی دوستان خوبم آقای ابراهیمی، دشتی، سیادت زاده و قاسمی راد ما یک شرکتی تاسیس کردیم تا پلتفرم تامین مالی جمعی خاصی رو پیاده سازی کنیم، همزمان هم پروژه اولین شهر هوشمند ایران یعنی بوشهر کلید خورده بود و هیئتی از اتریش هم برای بررسی پروژه به بوشهر اومده بودند. برای این پروژه دکتر رستمی رییس پارک علم و فناوری بوشهرکه از اساتید بنده نیز بودند به من افتخار دادند و منو وارد پروژه کردند.
امید های زیادی مسئولین بوشهر و دانشگاه به پروژه شرکت ما و پروژه شهر هوشمند بوشهر داشتند. واقعا روی ابر ها بودیم. مدیر ارشد فناوری شرکت من بودم. سرور پلتفرم رو به سه زبان پایتون ، Go و Dot Net Core نوشتیم. برای اینترنت هوشمند هم ما کلاد OpenStack راه انداختیم و کار های شبکه و سرور هم همه رو انجام دادیم. کلا سال 96 یکی از بهترین سال های زندگیم بود. در سال 97 هم علاوه بر کار شرکت و شهر هوشمند من به سمت هوش مصنوعی جذب شدم. دکتر رستمی همیشه توی دانشگاه از همه جلوتر بود. در اون سال تازه تیمی تشکیل داده بودند و روی تصاویر پزشکی برای تشخیص بیماری با دیپ لرنینگ کار میکردند. من هم مثل همیشه ابراز علاقه کردم و به من بخش کوچکی از کار رو دادند. یک کتاب هم به من معرفی و تاکید بسیار به خوندنش کردند. از قضا اون تابستان من دو درس ترم تابستانه در دانشگاه شیراز گرفتم بنابرین یک تابستان کامل در خونه خودم رو حبس کردم و علاوه بر اون کتاب دو کتاب دیگه هم خوندم و خیلی قوی برگشتم. پروژه کارشناسیم رو کار روی تصاویر پزشکی مسابقه MURA دانشگاه استنفورد برداشتم و بعد از اون هم برای یک پلتفرم تعامل گرا آموزش زبان با زبان فانکشنال ارلنگ سرورشو نوشتم. سال 98 پایان فعالیت بود. تقریبا هر کاری جز تدریس رو کنار گذاشتم و کاملا جدی روی کنکور کارشناسی ارشد 99 تمرکز کردم. الان هم که این پست رو مینویسم در انتظار نتایج هستم.

این بود خلاصه و بخش اندکی از زندگی حرفه ای من، خوب و خوش باشید.

2 دیدگاه روشن اولین پست وبلاگ – من کیستم

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت

سایدبار کشویی

بایگانی‌ها

دسته‌ها